|
جهان جواهرات 
| ||
|
|
اگر چه مرغوبیت عقیق بستگی به رنگ و شفافیت وپاکی یعنی نداشتن نا خالصی دارد ، اما مسلمانان و بخصوص شیعیان ارزش و حرمت و قداست خاصّی برای عقیق یمن قایل میباشند و این حرمت شاید به دلایل زیر باشد . از قبل از پیدایش اسلام هر ساله در مکه بازاری تشکیل میشد بنام بازار عکّاظ .
در این بازار تجّار ، بازرگانان و کسبه ای از کشور های مجاور ونزدیک مانند عراق ، سوریه ، یمن و........ کالاهای خودرا برای عرضه وفروش میآوردند که از جمله سنگ های عقیق ازیمن بود . اعراب سنگ های عقیق را خریداری و برای نصب روی عمامه و خاتم یا نگین انگشتری وگردنبند ، گوشواره و دستبند بعنوان سنگ زینتی استفاده مینمودند .
بعضی از علمای شیعه برای بیان نمودن اهمیت غسل جمعه ازقول علی ابن ابیطالب چنین نقل میکنند که علی امام اول شیعیان فرمود : اگر خداوند همۀ عالم را بمن ببخشد ، من تمامی عالم را میدهم و در قبال آن یک انگشتری عقیق خریداری و باز آن انگشتری را فروخته وپول آنرا برای انجام غسل جمعه میپردازم . و علت دیگر حرمت عقیق یمنی این است که فرقه ای از شیعیان که قایل به امامت محمد حنفیه فرزند علی بوده و مشهور به شیعیان 3 امامی هستند معتقد بر اینند که محمد حنفیه در کوه عقیق یمن از انظار پنهان شده ودر آخرالزمان ظهور مینماید . و به این دلیل عقیق یمن حرمت و قداست یافت . در ضمن بعضی از راویان مسلمان نیز میگویند چون کوه عقیق یمن شهادت به پیامبری محمد داده لذا عقیق یمنی سنگی مقدس است و شاید بنا بدلایل فوق باشد که مراجع شیعی در رسایل خود میگویند : مستحب است که در نماز انگشتر عقیق بدست داشته باشیم و در هنگام خواندن ذکر قنوت به نگین عقیق نگاه کرده وذکر قنوت را بخوانیم . و باز به اتقاد شیعیان عقیق اولین سنگی است که به ولایت علی ابن ابیطالب اقرار کرد !!!!!
و همین اعتقادات کافی است تا از عقیق یک سنگ مقدس بسازد. لازم بذکر است که سنگ عقیق کلاً باعث آرامش و تمرکز فکر میگردد .
عقیق تو شنیدنی مث شعر خواستنی مث یه رویا مثل یه قصه ی تازه گفتنی برای دنیا تو تقدس طلوعی لحظه ی مقدس اوج لحظه ی طلوع نوری از میون افق و موج ولی من غروب دشتم شعر تلخ سرنوشتم تو برام مث عقیقی مثل دریاها عمیقی مثل گریه مرهم درد مثل تنهایی رفیقی تو مقدس و عزیزی تو برام مث عقیقی تو شریک همه ی عمر من رفیق نارفیقی تو عقیق پاک و روشن تن من حلقه ی آهن من یه انگشتر پوسیده از آهن تو قشنگ ترین عقیق رو زمینی تو می خوای نگین این شکسته باشی واسه من شکسته این همنشینی تو عقیقی تو قشنگ ترین نگینی از یه دنیا واسه من ، تو آخرینی تو غنیمتی مث نفس کشیدن نفس عزیز و خوب واپسینی تو عقیق پاک و روشن تن من حلقه ی آهن نفسای آخرینی تو برام عزیزترینی برو تا رنگ غروبو توی چشم من نیبینی به تن پوسیده ی من هیچ نگینی جا نداره تن آلوده به زنگار قیمت طلا نداره آخر قصه همین جاس قصه کسی که تنهاس
نظرات شما عزیزان:
عالی بود
تحسین بر انگیزه...
آرزوی بهترین ها رو برا شما دارم |
درباره وبلاگ  به وبلاگ من خوش آمدید |
| [ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] | ||
